ماجرای عشق 3
زمانى که حق به عشق در ابراهیم نظر کرد و خواست بهترین تعلق خاطر ابراهیم علیه السلام را براى خود بگیرد، بر اسماعیل دست گذاشت و او را انتخاب کرد. وقتى حق به ابراهیم فرمود: «اسماعیل را براى من قربانى نما که بسیار زیبا، برومند و نیکوکردار است و آن را در بهترین زمان به آستان من ذبح نما»، ابراهیم تعلل کرد و دل حق از این عشق آزرد و او را از این قربانى خوش نیامد و از آن منصرف شد و آن را به وقتى دیگر وا گذارد. شاید تأخیر قربانى حق به سبب تردید حضرت ابراهیم علیه السلام در مرتبهى نخست باشد که در ذبح اسماعیل آنگونه که شایستهى امر حق بود، سرعت عمل نداشت. ابراهیم به خاطر سختى کار یا شیرینتر از عسل نبودن این کار نزد وى، در بریدن سر اسماعیل تعلل کرد و حق نیز قربانى وى را نگرفت، اما صبر نمود. حق بردبارى پیشه ساخت تا آن که حضرت محمّد صلى الله علیه وآله پا به عرصهى ناسوت گزارد و راضى شد حسین علیهالسلام براى حق قربانى شود و خداوند آن قربانى را از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله پذیرفت.
ازکتاب تفسیر هدی ج 2