کسى که قصد اخبار دارد، در حقیقت عملى را شکل نبخشیده و تنها حکایت قول دیگرى را ظاهر کرده است. قصدِ فعل دیگرى از سنخ «اطاعت» است و نه از جنس «عبادت». عبادت با قصد انشاست که محقق مىشود.
کسى مى تواند قصد انشا داشته باشد که معناى این ذکر را بداند و آن را بر حقیقت معنایى که خداوند قصد کرده و به تعبیر علما بر «ما انزل اللّه» بیاورد. کسى که اهل یقین باشد و معنایى را که مى آورد با یقین کامل قصد کند. کسى که بداند کاف «إِیَّاک» را چگونه به خطاب آورد و به تشخص و شخصیت مخاطب وصول داشته باشد.
کسى که عمل را با قصد انشا مى آورد باید بر تمامى حکمت، اشراف و وصول داشته باشد و جز خیر از او صادر نشود و جز به عشق کار نکند.
کسى که چنین توانى ندارد و عبادت را به قصد انشا مى آورد و در آن در مى ماند از اسلام به کفر و از طهارت به نجاست تبدیل مى گیرد. این گونه است که باید احتیاط کرد و چنین نباشد که با خواندن کتابى، هوس تقلید از اولیاى الهى را داشت و باید اندازهى خود را دانست. فرد ناتوان و ضعیف باید عبادت خود را به زبان اولیاى چهارده معصوم علیهمالسلام و به نقل از
آنان آورد؛ هرچند عبادتى که به قصد اخبار باشد فاقد حکمت و صرف نقل است.
امروز 20 اسفندماه تولد شهید زنده, سردار قاسم سلیمانی هست
مردی که همیشه در حال جهاد بوده و هست ، مردی که علیه دشمنان اهل بیت فقط شعار نمیده، عمل می کنه.
امروز بهترین هدیه تولدش می تونه آزادسازی تکریت از دست صدامیان داعشی باشه
الان جنگ با داعش به مرکز شهر تکریت رسیده و ان شالله با دعای همه، تا چند ساعت دیگه استان صلاح الدین هم آزاد میشه.
دعا کنید
یا امام زمان ....
امروز جمعه نیست ...
" آقای " من ...
قرار نیست که فقط غروبهای " پنجشنبه " تا غروب " جمعه "
سراغت را بگیریم ...
قرار نیست فقط " جمعه ها " انتظار " ظهورت " را بکشیم ...
آری ...
" شنبه " هم می شود از " دوریت " ناله سر داد ...
" یکشنبه " هم می شود " انتظارت " را کشید ...
" دوشنبه " هم می شود دنبال " گمشده " گشت ...
" سه شنبه " هم می شود با " آقا " درد دل کرد ...
" چهار شنبه " هم می شود به خاطر " آقا " گناه نکرد ...
با بن الحسن
دوریت " درد " بی " درمان " است
ای " پسر فاطمه "
امروز " جمعه " نیست اما ... " دلم " برایت " تنگ " است
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ( عج )
علی علیهالسلام دین و علی علیهالسلام قرآن
مراجانانبود یزدان، علی جان است و جان جانان |
|
علی علیهالسلام باشد مرا پیمان، به حق حضرت جانان |
علی روح و حیات من، علی راه نجات من |
|
علی رمز ثبات من، علی دین و علی قرآن |
چهخوفازحشروفردایم،چهوحشتزآنکهتنهایم |
|
که او گردیده مولایم، فقط او را شَوَم قربان |
برای «حق» شده عنوان، اگر ظاهر، اگر پنهان |
|
اسیر حب او شیطان، برش جان میدهد ارزان |
دلم دارد هوای تو، دو چشمم جای پای تو |
|
سر و جانم فدای تو، تویی در جان و دل مهمان |
توییمولا، منم بنده، دلم از عشقت آکنده |
|
پس از مردن شوم زنده، علیگویان، علیجویان |
علی سوز و علی آهم، علی خورشید و او ماهم |
|
علی شد جان آگاهم، علی دل را سر و سامان |
علی نطقِ خدا «هو حق»، علی درسِ وفا«هوحق» |
|
علی دردآشنا «هو حق»، علی شد بر همه برهان |
علی از حق رضا شد هو، رضای مرتضی شد هو |
|
از او عالم بهپا شد «هو»، شدمبر ذات او حیران |
کجا شد جان پاک او، کجا شد ذات یکسر «هو»
کجا شد ظاهر و پنهان، نکو از غم شده گریان
عابدی را گفتند :
خداوند را چگونه میبینی...؟!
پاسخ داد:
اینگونه که همیشه میتواند
مچم را بگیرد ...
اما همیشه دستم را میگیرد...