شوق امید
اِلهی فَلا تَقْطَعْ رَجآئی وَلا تُزِغْ |
فُوادی فَلی فی سَیبِ جُودِک مَطْمَعٌ |
خدایا، جدایم ز لطفت نکن
مکن ناامیدم هم از بیخ و بن
دلم را مگردان تهی از امید
که جود و سخا جان من از تو دید
خدایا مگردان مرا ناامید
در آن دم که نازد به وعدت وعید
خدایا امیدم به تو بود و هست
ز تو شد دلم شاد و مسرور و مست
به جانان سپردم عنان امان
امیدم بود شوق و عشق نهان
ازاستاد نکونام