نگاه و خلوت؛ دلال هوسهای اقتضایی
از اقتضاءات بارز تعین زنانه، هوسمحور بودن است. هوسمحوری سبب میشود زن زود دل میبندد و زود دل برمیگیرد. چشمهای زن بیشترین نقش را برای دلبستن هوسآلود وی بازی میکند. اسلام برای مهار این اقتضا توصیه مینماید که زنها باید از نگاههای ابتدایی در برخورد با نامحرم و نگاه پایدار و استمراری به صحنههایی که مهیج است، خودداری کنند و چنین شرایطی نباید برای آنان فراهم شود. نگاههای مداوم و مستمر، اثرات زیانبار و جبرانناپذیری را به دنبال دارد. اسلام در این موارد به نکات مهمی اشاره کرده است و در برخوردهای زنان و مردان، حد و مرزهایی قرار داده و احکامی در این زمینه وضع نموده است. این احکام میتواند بهترین زمینههای روانکاری را نسبت به زنها ارائه دهد. زن هرچه مناظر فریبنده را نبیند، بهتر است و نیز بهتر است از مردان نامحرم نیز هرچه بیشتر پرهیز داشته باشد؛ چرا که در این صورت است که سالم میماند.
زنی که صحنهای فریبنده را دیده است، نیازمند توجه سالم است؛ وگرنه به تباهی و گمراهی کشیده میشود و باید او را از نظر اخلاقی محافظت نمود. باید زن را از هرگونه جلوههای ناسالم اجتماعی ـ بهخصوص در مواقع حساس و بحرانی ـ دور نگاه داشت. محیط خلوت و تنهایی برای زن باید از هرگونه خطر احتمالی مصون باشد. در این زمینه از جانب اسلام، احکام و آموزههایی نورانی و دقیق رسیده است که به حقیقتها و واقعیتهای موجود در زن اشاره دارد. همچنین زن برای مهار نفس مقتضی سرکشی و هوسآلود، نیاز به پوشش مناسب دارد. زن و مرد باید پوشش مناسبی داشته باشند؛ بهگونهای که با حفظ حیا و عفت، از کارهای ویژهی خود نمانند.
ازکتاب زن پردیس زیبایی آیت الله نکونام
به هر روی، سخن ما این است که باید نغمهی داود و جمال یوسف و شب شور و شعر الگودهی شود تا دین برای جامعهی جوان و عموم مردم به عنوان عامل خمودی، سستی و تنگنظری شناخته نشود. امروزه برخی خود را به آن سوی مرزها میرسانند تا قدری خوش باشند و چون دین به دور از پیرایهها برای آنان بیان نشده است، دین را در داخل کشور سبب ناخوشی خود میدانند، در حالی که دینی که از پیرایه دور باشد، نشاط و شادمانی را توصیه میکند.
دینداری در عصر حاضر اگر با چالش میداندار نبودن نظریه پرداز حکیم و توانمند روبهرو گردد و به فقدان حکمت نظری و ضعف اندیشاری مبتلا شود، افراد چیستی و چگونگی دین را در نمییابند و دلزدگی و یأس از دین یا دینمداران را احساس مینمایند. دین و ایمان در عصر حاضر نیازمند عقلانیت است و عقلانیت دینی نیازمند شکوفایی و بازپروری توسط لیدری ماهر و حکیمی توانمند و فقیهی آگاه به مقتضیات زمان و مکان است.
فتوا و حکم فقهی نمیتواند برکنار از مقتضیات زمان و مکان و شناخت موضوعات ـ بهویژه موضوعاتی که تحویل پذیرفته است ـ باشد. مردم دیندار جامعهی ایران، هماکنون تشنهی معرفت و عقلانیت در همهی زمینهها ـ بهویژه در زمینهی کامیابی و لذایذ نفسانی ـ هستند و آنان که سیاست بیدینی یا جدایی دین از سیاست را دنبال مینمایند، در پی سرایت افکار خود در دل و جان مردم با استفاده از وسایل طربآور و بهجتآفرین در همهی شکلهای گوناگونی که دارد ـ از موسیقی غنایی گرفته تا تبلیغ جاذبههای مجازی جنسی و قرصهای روان گردان و برپایی پارتیهای سیستماتیک ـ هستند و خشکسالی اینجا زمینه را برای جذب این آبهای گندیده فراهم آورده است.
نیازمندی دین به نظریهپرداز
دین در هر دورهای به نظریهپرداز نیاز دارد. نظریه پردازی که مذاق دین را به دست آورده باشد و بر آن باشد تا در مبارزه با جهانخواران ـ که از اهرم لذایذ نفسانی برای تسخیر ذهن و اندیشهی جوانان و مردم استفاده میبرند ـ بهترین لذایذ حلال را شناسایی و در مدلهای متنوع مُجاز، طراحی نماید و آن را در برابر دادههای دنیای استکبار و کفر، به مردم بشناساند. دنیای کفر با تمام توان خود، حرامهای دینی را گسترش میدهند و به هرچه دنیای معنوی است، دهنکجی میکنند و آن را به چالش میکشانند. این نظریه پرداز باید مهندسی فرهنگ دینی را ترسیم نماید و روشهای توسعهی دین را شناسایی کند و از انواع آن بهره ببرد و دنیای استکبار را ـ که اهرم لذایذ حرام در دست دارد ـ با حظوظ نفسانی حلال، به چالش بکشاند. این امر، تنها با مدیریت ایدئولوگ توانمند قابل پیگیری است.
باید در برابر تزها و ایدههای حقستیز دنیا، آنتیتز و ایدهای جدید، اما دینپسند و سازگار با فرهنگ شیعی، داشت و از این طریق، با مستکبران معنویتستیز به رقابت برخاست تا بتوان ادارهی دنیایی با چند میلیارد جمعیت را به دست گرفت.
آیت الله العظمی نکونام درکتاب فقه نوشت موسیقی
بحث فلسفه موسیقی
سعهی وجودی و گسترهی صوتی
صوت و صدا ترکیبی از مَد، ترجیع، لحن، تناسب، اوج، حضیض و کلمات است و این امور علت ظهور و بروز صوت و صداست. این امور آمیزهای از وحدت و کثرت است. وحدت آن همان صوت و صدا و کثرت آن همان ترجیع، حضیض، اوج، تناسب و دیگر خصوصیاتی است که در آن است. جهت فاعلی صوت و صدا عشق و هنر است. عشق، علت فاعلی و هنر، چهرهی ابزاری و علت مادی آن است. به صوت، صدا و آواز «کلام بیکلام» و «خلق اثر» میگویند.
صدای بلبل با گنجشک با این که در شکل و قیافه با هم اختلاف چندانی ندارند، ترجیع متفاوتی دارد. حال، اگر کسی با صوت و صدای آنان آشنا شود، همکلامی و سخن گفتن آنان را نیز متوجه میشود و «منطق الطیر» را فرا میگیرد. پیش از این گفتیم مراد از منطق الطیر، تنها دریافت صدای پرندگان نیست؛ بلکه شامل همهی حیوانات میشود. همچنین دیگر مظاهر طبیعی مانند باد، هوا، حرارت و حتی نور، صدایی مخصوص دارد. برخورد اجسام با یکدیگر نیز صوت و صدایی خاص ایجاد میکند. صدای برخورد سنگ به شیشه با صدای برخورد سنگ به آهن تفاوت دارد. انسان که دارای مقام جمعی است و از شعور و ارادهی سرشار برخوردار است، میتواند صوت و صدای طبیعی و علمی خود را داشته باشد و صوت را اکتسابی و علمی نماید و نیز بر همهی انواع گوناگون صوت و صدا و آواز آگاهی یابد.
ضرورت شناخت دستگاههای موسیقی
فقیه دینی برای ارایهی حکم شرعی باید دستگاههای موسیقی را بشناسد تا بتواند حکم شرعی آن را به دست آورد؛ ولی حکیم افزوده بر شناخت آن، باید بتواند آن را اجرا کند. فیلسوفی که در ارایهی موسیقی مشکل دارد، فلسفهی کاملی در راستای حکمت عملی ندارد. خواننده باید هم دستگاهها را بشناسد و هم آن را بهخوبی ارائه دهد و هم شور و صفای خود را جلوه بخشد و حال و هوای خود را آزاد سازد. آوازهخوان با این که به لحاظ فکری به فقیه و فیلسوف نمیرسد؛ اما به لحاظ کاری، وظیفهای سنگینتر دارد. او باید آنچه را که از دانش موسیقی میداند، مجسم نماید و اگر نتواند چنین کاری کند، به کسی میماند که ادبیات خوانده است، اما از آوردن درست اِعراب ناتوان میباشد. بنابر این برای فقیه، شناخت دستگاهها و شناخت صوت و صدا کفایت میکند؛ زیرا تنها میخواهد حکم کند. اما فیلسوف که میخواهد در مادهی وجودی خویش تخصص یابد و ملاکات آن را مورد شناسایی قرار دهد، باید قدرت ارائه داشته باشد. آوازهخوان میتواند در پی زنده کردن خود نباشد، بلکه بر آن باشد تا شادی و حزنِ زندگی را به دیگران سرایت دهد و دیگران را به شور و شادی اندازد.